خاطرات کاغذی

آلن لیون

خاطرات کاغذی

ببینید | داستان زمستان

شب سال نوی میلادی فرارسیده و سراسر جنگل از برف سفیدپوش شده بود. در آن شب مهتابی، در میان برف و کولاک به یکباره پیرمردی با محاسن سپید، ردایی بلند و عصایی در دست در میان جنگل برفی ظاهر شد. او رفتار عجیب‌وغریبی داشت.
کد خبر: ۱۴۵۶۶۹۱
نویسنده مریم فلاح
تعداد بازدید : 15

مثلا به یکباره می‌دیدیم که روی درخت‌ها ظاهر می‌شد یا با برف خرگوش‌های برفی می‌ساخت که در حال طبل‌زدن بودند، یا وسایل تزیین درخت کریسمس و حتی شمع‌هایی می‌ساخت که همگی از جنس برف بودند. به مرور خرگوش‌ها و سنجاب‌ها و پرنده‌ها متعجب از کارهای پیرمرد دور او جمع شدند.

لحظه‌ای بعد حیوانات دست‌ساخته‌های پیرمرد را به یکی از درختان کاج جنگل آویزان کرده و به مناسبت سال نو، شروع به شادمانی کردند. جشن آنها آتش‌بازی هم داشت منتها آتش‌بازی‌شان هم از جنس دانه‌های برف بود که از انفجار گلوله‌های برفی پیرمرد پخش آسمان می‌شد. آخرین لحظات این کارتون قدیمی به جشن و پایکوبی پیرمرد در کنار حیوانات ختم می‌شد. 

«داستان زمستان» با عنوان اصلی Koheu به معنای «زمان» محصول کشور آلبانیا، کارتونی تک‌قسمتی و فاقد دیالوگ بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها